بریدهای از کتاب پس از تاریکی اثر هاروکی موراکامی
3 روز پیش
صفحۀ 98
ولی همان طور که در دادگاه نشسته بودم و به شهادت شهود و سخنان دادستان ها و استدلالهای و کلای مدافع و بیانات متهم گوش می دادم اطمینانم از خودم هر چه بیشتر سلب شد. به عبارت دیگر یواش یواش خودم را این جور دیدم راستی که دیواری نیست که دنیای آنها را از دنیای من جدا کند. به فرض هم که دیواری باشد شاید در نازکی به کاغذ پهلو بزند. به محض اینکه به آن تکیه بدهم یکراست می افتم طرف دیگر شاید طرف دیگر همین حالا هم به طرف ما سرک کشیده باشد و فقط به آن توجه نکرده باشیم نم نمک این احساس به من دست داد بیان کردنش مشکل است.»
ولی همان طور که در دادگاه نشسته بودم و به شهادت شهود و سخنان دادستان ها و استدلالهای و کلای مدافع و بیانات متهم گوش می دادم اطمینانم از خودم هر چه بیشتر سلب شد. به عبارت دیگر یواش یواش خودم را این جور دیدم راستی که دیواری نیست که دنیای آنها را از دنیای من جدا کند. به فرض هم که دیواری باشد شاید در نازکی به کاغذ پهلو بزند. به محض اینکه به آن تکیه بدهم یکراست می افتم طرف دیگر شاید طرف دیگر همین حالا هم به طرف ما سرک کشیده باشد و فقط به آن توجه نکرده باشیم نم نمک این احساس به من دست داد بیان کردنش مشکل است.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.