بریدهای از کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گوردر
1403/3/19
صفحۀ 530
اگه تو عاشق بودی و منتظر معشوقت بودی تا تورو صدا بزنه، شاید حتی وقتی هم که تورو صدا نمیزد، صدای اونو میشنیدی. تو تعیین میکنی که اونو توی قطار ببینی، جمعیت میان و میرن و تو نمیتونی اونو هرجایی ببینی. همه ی مردم سر راه تو هستن، اما برای تو مهم نیستن. شاید فکر کنی که اونا ناخوشایند هستن. همه ی اونا توی یه اتاق هستن. تنها چیزی که میبینی اینه که کسی که عاشقشی اونجا نیست.
اگه تو عاشق بودی و منتظر معشوقت بودی تا تورو صدا بزنه، شاید حتی وقتی هم که تورو صدا نمیزد، صدای اونو میشنیدی. تو تعیین میکنی که اونو توی قطار ببینی، جمعیت میان و میرن و تو نمیتونی اونو هرجایی ببینی. همه ی مردم سر راه تو هستن، اما برای تو مهم نیستن. شاید فکر کنی که اونا ناخوشایند هستن. همه ی اونا توی یه اتاق هستن. تنها چیزی که میبینی اینه که کسی که عاشقشی اونجا نیست.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.