بریده‌ای از کتاب اتاق شماره 6 اثر آنتون چخوف

بریدۀ کتاب

صفحۀ 40

ایوان دیمیتریچ جوش آورد و از کوره در رفت: « من زندگی را دوست دارم. با شور و حرارت هم دوست دارم! من دچار توهم تعقیب هستم، یعنی یک ترس همیشگی و شکنجه آور. ولی لحظاتی هم هست که عطش زندگی سر تا پای مرا در بر میگیرد و آن وقت میترسم عقل از سرم بپرد. وحشتناک دلم میخواهد زندگی کنم، وحشتناک! » برش کوتاهی از کتاب. ایوان دیمیتریچ: از اعضای اتاق شماره ۶! تحصیل کرده و مامور اجرای دادگاه. اتاق شماره ۶: از اتاق هایی که دیوانه ها را در آنجا حبس کرده‌اند ... پی‌نوشت : پایه گذاری تفکری عمیق در این کتاب از چخوف، آن هم به این شکل! عجیب به دل من نشسته است.

ایوان دیمیتریچ جوش آورد و از کوره در رفت: « من زندگی را دوست دارم. با شور و حرارت هم دوست دارم! من دچار توهم تعقیب هستم، یعنی یک ترس همیشگی و شکنجه آور. ولی لحظاتی هم هست که عطش زندگی سر تا پای مرا در بر میگیرد و آن وقت میترسم عقل از سرم بپرد. وحشتناک دلم میخواهد زندگی کنم، وحشتناک! » برش کوتاهی از کتاب. ایوان دیمیتریچ: از اعضای اتاق شماره ۶! تحصیل کرده و مامور اجرای دادگاه. اتاق شماره ۶: از اتاق هایی که دیوانه ها را در آنجا حبس کرده‌اند ... پی‌نوشت : پایه گذاری تفکری عمیق در این کتاب از چخوف، آن هم به این شکل! عجیب به دل من نشسته است.

31

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.