بریده‌ای از کتاب بادام اثر وون پیونگ سون

بریدۀ کتاب

صفحۀ 118

هر وقت زندگی فراز و فرود هایش را به گن نشان میداد، او با خودش فکر میکرد زندگی شبیه مادری است که یک لحظه دستان امنیت بخش و گرمش را در دست داری،اما ناگهان بدون هیچ تو ضیحی ،آندست را از تو جدا میکند

هر وقت زندگی فراز و فرود هایش را به گن نشان میداد، او با خودش فکر میکرد زندگی شبیه مادری است که یک لحظه دستان امنیت بخش و گرمش را در دست داری،اما ناگهان بدون هیچ تو ضیحی ،آندست را از تو جدا میکند

13

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.