بریده‌ای از کتاب شرق بهشت اثر جان اشتاین بک

Roghaye R

Roghaye R

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 171

ما کارمان به آنجا کشید که شدیم مثل آدمی که صورت خودش را می درد و ريشش را می‌کند تا خون بیفتد ولی این هم به پایان رسید و ما اندک اندک از خاک خون آلود برخاستیم و به طرف غرب راه افتادیم . بعد دوارن بحران پیش آمد. ورشکستگی ها و خاکسترنشین شدن ها و برباد رفتن هستی ها. برود به درک ، این قرن گندیده.

ما کارمان به آنجا کشید که شدیم مثل آدمی که صورت خودش را می درد و ريشش را می‌کند تا خون بیفتد ولی این هم به پایان رسید و ما اندک اندک از خاک خون آلود برخاستیم و به طرف غرب راه افتادیم . بعد دوارن بحران پیش آمد. ورشکستگی ها و خاکسترنشین شدن ها و برباد رفتن هستی ها. برود به درک ، این قرن گندیده.

27

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.