بریده‌ای از کتاب آسنا و راز کنیسه اثر سمانه خاکبازان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

پدربزرگ کنارش نشست و گفت: «می‌دانستی از حال آسمان، فصل ها را هم می‌شود فهمید؟!» با تعجب به پدربزرگ نگاه کردم. _ نه. هیچ وقت فکر نمی‌کردم آسمان از حال زمین هم باخبر باشد. پدربزرگ لبخند زد و گفت: «آسمان از حال همه چیز باخبر است.»

پدربزرگ کنارش نشست و گفت: «می‌دانستی از حال آسمان، فصل ها را هم می‌شود فهمید؟!» با تعجب به پدربزرگ نگاه کردم. _ نه. هیچ وقت فکر نمی‌کردم آسمان از حال زمین هم باخبر باشد. پدربزرگ لبخند زد و گفت: «آسمان از حال همه چیز باخبر است.»

15

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.