بریدهای از کتاب آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) اثر نادر ابراهیمی
1402/9/16
صفحۀ 56
رضاخان گفته بود: «ترکمنها حق ندارند در مجامع عمومی، در مدرسه، در خیابان، و در هرجا که یک غیر ترکمن حضور داشته باشد، به زبان خودشان حرف بزنند». گفته بود: «در ایران، یک زبان وجود دارد آن هم زبان ایرانیست. لازم نیست ترکمنها این صداهای عجیب و غریب را از خودشان در آورند. اینها هم مثل آذربایجانیها، یا در دهانشان را گل بگیرند، یا ایرانی حرف بزنند. هر جا ماموران ما دیدند که ترکمنی، به همان زبان خودش حرف میزند، فوراً شلاقش بزنند. جلوی چشم همه. همه را هم مجبور کنند که شلاق خوردن او را تماشا کنند. . . شنیدهام رنگ چای ترکمنی سبز است. یعنی چه؟ شنیدهام چای سبز را هم توی کاسه و بادیه میخورند. این دیگر یعنی چه؟ شب و روز چغدرمه میخورند.حالم از این ترکمنها به هم میخورد. دیگر حق ندارند چغدرمه بخورند.
رضاخان گفته بود: «ترکمنها حق ندارند در مجامع عمومی، در مدرسه، در خیابان، و در هرجا که یک غیر ترکمن حضور داشته باشد، به زبان خودشان حرف بزنند». گفته بود: «در ایران، یک زبان وجود دارد آن هم زبان ایرانیست. لازم نیست ترکمنها این صداهای عجیب و غریب را از خودشان در آورند. اینها هم مثل آذربایجانیها، یا در دهانشان را گل بگیرند، یا ایرانی حرف بزنند. هر جا ماموران ما دیدند که ترکمنی، به همان زبان خودش حرف میزند، فوراً شلاقش بزنند. جلوی چشم همه. همه را هم مجبور کنند که شلاق خوردن او را تماشا کنند. . . شنیدهام رنگ چای ترکمنی سبز است. یعنی چه؟ شنیدهام چای سبز را هم توی کاسه و بادیه میخورند. این دیگر یعنی چه؟ شب و روز چغدرمه میخورند.حالم از این ترکمنها به هم میخورد. دیگر حق ندارند چغدرمه بخورند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.