بریده‌ای از کتاب پیرمردی که داستانهای عاشقانه می خواند اثر لوئیس سپولودا

homagharibi

homagharibi

1404/2/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

برای نخستین بار در زندگی‌اش فهمید که طعمه‌ی هیولای تنهایی بودن چه معنایی دارد. هیولایی مکار. اگر لحظه‌ای آرام می‌گرفت، هیولا صدایش را بالا می‌برد و نطق‌هایی طولانی سر می‌داد که تشنه‌ی گوشی شنوا بود.

برای نخستین بار در زندگی‌اش فهمید که طعمه‌ی هیولای تنهایی بودن چه معنایی دارد. هیولایی مکار. اگر لحظه‌ای آرام می‌گرفت، هیولا صدایش را بالا می‌برد و نطق‌هایی طولانی سر می‌داد که تشنه‌ی گوشی شنوا بود.

12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.