بریدۀ کتاب

جوان خام
بریدۀ کتاب

صفحۀ 292

چیزی که من در آنا آندریونا می‌پسندیدم این بود که همیشه او را در جامه‌ای کاملاً آراسته و مشغول به کاری مثل کتاب خواندن یا سوزن دوزی می‌یافتم. دوروبرش تا حدی شبیه صومعه و خودش حتی شبیه راهبه ها بود و من این را خیلی دوست داشتم. پرحرف نبود اما همواره با سنجیدگی سخن می‌گفت و می‌دانست که چه‌گونه به حرف های مخاطب خود گوش بسپارد.

چیزی که من در آنا آندریونا می‌پسندیدم این بود که همیشه او را در جامه‌ای کاملاً آراسته و مشغول به کاری مثل کتاب خواندن یا سوزن دوزی می‌یافتم. دوروبرش تا حدی شبیه صومعه و خودش حتی شبیه راهبه ها بود و من این را خیلی دوست داشتم. پرحرف نبود اما همواره با سنجیدگی سخن می‌گفت و می‌دانست که چه‌گونه به حرف های مخاطب خود گوش بسپارد.

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.