بریده‌ای از کتاب پیکر فرهاد اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 97

دلم می‌خواست لای آدم‌ها، مثل ورق‌های بازی جوری بُر بخورم که کسی نفهمد چه خالی هستم.

دلم می‌خواست لای آدم‌ها، مثل ورق‌های بازی جوری بُر بخورم که کسی نفهمد چه خالی هستم.

71

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.