بریده‌ای از کتاب دا اثر سیده اعظم حسینی

ELİ

ELİ

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 529

آن ها نمی‌فهمیدند شهر من در آستانه اشغال دشمن است، آن ها نمی‌فهمیدند شهر من به من نیاز داد. انگار تمام شهر چشم من شده بود و من را نگاه میکرد.

آن ها نمی‌فهمیدند شهر من در آستانه اشغال دشمن است، آن ها نمی‌فهمیدند شهر من به من نیاز داد. انگار تمام شهر چشم من شده بود و من را نگاه میکرد.

16

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.