بریده‌ای از کتاب پنج قدم فاصله اثر ریچل لیپینکات

mahan

mahan

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

((این مریضی مثل زندان ‌می‌مونه!می‌خوام بغلت کنم.‌ تجسم کن بغلت کردم، باشه؟.)) در چشم هایش اشک جمع شده((بدون که عاشقتم.حتی بیشتر از غذا، حتی بیشتر از تیم ملی کلمبیا!))

((این مریضی مثل زندان ‌می‌مونه!می‌خوام بغلت کنم.‌ تجسم کن بغلت کردم، باشه؟.)) در چشم هایش اشک جمع شده((بدون که عاشقتم.حتی بیشتر از غذا، حتی بیشتر از تیم ملی کلمبیا!))

35

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.