بریدهای از کتاب شنبه آرام؟ اثر محمد مهدی بهداروند
1403/10/7
صفحۀ 1
گفت: خانم من برای رفت و آمد دیگه هیچ پولی ندارم فکرم حسابی درگیر شد، دلم نمیخواست به هیچ قیمتی از ادامهی تحصیلش باز بماند گفتم: من پول کرایهتو جور میکنم...
گفت: خانم من برای رفت و آمد دیگه هیچ پولی ندارم فکرم حسابی درگیر شد، دلم نمیخواست به هیچ قیمتی از ادامهی تحصیلش باز بماند گفتم: من پول کرایهتو جور میکنم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.