بریدۀ کتاب
1402/5/29
3.4
84
صفحۀ 289
نگاهی به دور و بر اتاق می اندازم. « فقط می خواهم همه چی بی عیب و نقص باشه. همون جور که همیشه واسش برنامه ریزی می کردیم.» سَم جلوتر می آید و می گوید :« می دونی جولز، آخه همیشه که نمی تونی همه جزئیات رو برنامه ریزی کنی. همیشه یه اتفاق هایی می اُفته که که آمادگی اش رو نداریم. گاهی باید در لحظه زندگی کنی. بذار زندگی غافلگیرت کنه.» 🌱✨
نگاهی به دور و بر اتاق می اندازم. « فقط می خواهم همه چی بی عیب و نقص باشه. همون جور که همیشه واسش برنامه ریزی می کردیم.» سَم جلوتر می آید و می گوید :« می دونی جولز، آخه همیشه که نمی تونی همه جزئیات رو برنامه ریزی کنی. همیشه یه اتفاق هایی می اُفته که که آمادگی اش رو نداریم. گاهی باید در لحظه زندگی کنی. بذار زندگی غافلگیرت کنه.» 🌱✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.