بریده‌ای از کتاب سالهاست که مرده ام اثر حسین پناهی

علیرضا

علیرضا

1403/9/18

بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

و مرگ مردن نیست: و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست! من مردگان بی‌شماری را دیده‌ام که راه می‌رفتند، سیگار می‌کشیدند و خیس از باران، انتظارُ تنهایی را درک می‌کردند، شعر می‌خواندند، می‌گریستند، قرض می‌دادند، قرض می‌گرفتند، می‌خندیدند و گریه می‌کردند... از علف‌های هرز دفاع می‌کنند! از کلاغ ها! آنان معتقدند قلع و قمع بیدهای بی‌ثمر، خیانت به تاکستان‌ها و سیب‌ها و سایه‌ها و چشم‌هاست!

و مرگ مردن نیست: و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست! من مردگان بی‌شماری را دیده‌ام که راه می‌رفتند، سیگار می‌کشیدند و خیس از باران، انتظارُ تنهایی را درک می‌کردند، شعر می‌خواندند، می‌گریستند، قرض می‌دادند، قرض می‌گرفتند، می‌خندیدند و گریه می‌کردند... از علف‌های هرز دفاع می‌کنند! از کلاغ ها! آنان معتقدند قلع و قمع بیدهای بی‌ثمر، خیانت به تاکستان‌ها و سیب‌ها و سایه‌ها و چشم‌هاست!

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.