بریده‌ای از کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسوندسن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 52

افرادی که احساس تنهایی میکنند از اینکه روابط کافی با دیگران نداشته باشند هراسانند و در نتیجه دائماً دنبال نشانه هایی از شکست در روابطشان میگردند و همین خودش به روابطشان با دیگران آسیب میرساند و تنهاییشان را بیشتر میکند علاوه بر این ناپذیرفتگی اجتماعی موجب نگرانی از ناپذیرفتگی‌های بعدی میشود و باز فرد را وا میدارد تا دنبال نشانه های تازه تری از شکست در روابطش. بگردد، در نتیجه فرد در موقعیت‌های اجتماعی رو به محافظه کاری و احتیاط می‌آورد و نمی‌تواند رفتار طبیعی خودانگیخته اش را داشته باشد و همین منجر به رفتارهایی میشود که باز هم خطر ناپذیرفتگی‌های تازه تر را گواهی هایی تجربی بیشتر می‌کند.

افرادی که احساس تنهایی میکنند از اینکه روابط کافی با دیگران نداشته باشند هراسانند و در نتیجه دائماً دنبال نشانه هایی از شکست در روابطشان میگردند و همین خودش به روابطشان با دیگران آسیب میرساند و تنهاییشان را بیشتر میکند علاوه بر این ناپذیرفتگی اجتماعی موجب نگرانی از ناپذیرفتگی‌های بعدی میشود و باز فرد را وا میدارد تا دنبال نشانه های تازه تری از شکست در روابطش. بگردد، در نتیجه فرد در موقعیت‌های اجتماعی رو به محافظه کاری و احتیاط می‌آورد و نمی‌تواند رفتار طبیعی خودانگیخته اش را داشته باشد و همین منجر به رفتارهایی میشود که باز هم خطر ناپذیرفتگی‌های تازه تر را گواهی هایی تجربی بیشتر می‌کند.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.