بریده‌ای از کتاب رکوئیم برای یک راهبه اثر آلبر کامو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 96

نمیدونم شاید چون به رغم همه چیز امیدوار بودم به یه معجزه ای چیزی اما از خودم نمی پرسیدم چرا یه معجزه باید برای من اتفاق بیفته؟ آره امیدوار بودم هیچ چیز محکم تر و مقاوم تر از امید نیست آدم هیچ وقت نمیتونه ناامید باشه. امید آخرین چیزیه که یه گناهکار بدبخت میتونه ازش بگذره شاید چون تنها چیزی که داره همون .امیده لااقل بهش چنگ میزنه اما حالا دیگه نه معجزه ای هست و نه امیدی این جوری بهتره خیلی بهتره.

نمیدونم شاید چون به رغم همه چیز امیدوار بودم به یه معجزه ای چیزی اما از خودم نمی پرسیدم چرا یه معجزه باید برای من اتفاق بیفته؟ آره امیدوار بودم هیچ چیز محکم تر و مقاوم تر از امید نیست آدم هیچ وقت نمیتونه ناامید باشه. امید آخرین چیزیه که یه گناهکار بدبخت میتونه ازش بگذره شاید چون تنها چیزی که داره همون .امیده لااقل بهش چنگ میزنه اما حالا دیگه نه معجزه ای هست و نه امیدی این جوری بهتره خیلی بهتره.

42

6

(0/1000)

نظرات

عالی

1