بریدهای از کتاب پادشاه پریان: شاهزاده سنگدل اثر هالی بلک
1404/6/7
صفحۀ 254
مى گويم:" تو واقعا من رو مى خواهى"انقدر نزديكش شده ام كه وقتى تكان مى خورد، هرم نفس هايش را حس مى كنم،" و از اين قضيه متنفرى." زاويه ى چاقو را عوض مى كنم و آن را جلوى گردنش میگیرم، آن قدر كه انتظار دارم شگفتزده نمیشود وقتى نزديکتر میشوم، بيشتر شگفتزده میشود..
مى گويم:" تو واقعا من رو مى خواهى"انقدر نزديكش شده ام كه وقتى تكان مى خورد، هرم نفس هايش را حس مى كنم،" و از اين قضيه متنفرى." زاويه ى چاقو را عوض مى كنم و آن را جلوى گردنش میگیرم، آن قدر كه انتظار دارم شگفتزده نمیشود وقتى نزديکتر میشوم، بيشتر شگفتزده میشود..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.