بریدۀ کتاب
1403/8/13
3.4
1
صفحۀ 270
«و منظورتان از این زندگی که گفتید چیست؟» (علناً کجخلق بود.) «این را هم نمیدانم، پرنس؛ فقط میدانم که باید چیز سادهای باشد، روزمرهترین چیز، روبهروی ماست، چیزی است هر روزی، هر دقیقهای، و چنان ساده که هیچوقت نمیتوانیم باور کنیم اینقدر ساده است، و ما هزاران سال است که بیتوجه و بدون تشخیص آن خیلی طبیعی از کنارش عبور میکنیم.»
«و منظورتان از این زندگی که گفتید چیست؟» (علناً کجخلق بود.) «این را هم نمیدانم، پرنس؛ فقط میدانم که باید چیز سادهای باشد، روزمرهترین چیز، روبهروی ماست، چیزی است هر روزی، هر دقیقهای، و چنان ساده که هیچوقت نمیتوانیم باور کنیم اینقدر ساده است، و ما هزاران سال است که بیتوجه و بدون تشخیص آن خیلی طبیعی از کنارش عبور میکنیم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.