بریدهای از کتاب تغییر اجتماعی و توسعه: مروری بر نظریات نوسازی، وابستگی و نظام جهانی اثر سو آلوین
1404/5/11
صفحۀ 110
برخلاف مکتب نوسازی که پیشنهاد میکند پیرامون به گسترش رابطه خود با کشورهای غربی (به شکل دریافت کمکهای بیشتر، تکنولوژی بیشتر و پذیرش ارزشهای جدید) بپردازد، مکتب وابستگی بر این اعتقاد است که ارتباط بیشتر با کشورهای مرکز به زیان کشورهای پیرامونی تمام می شود. اقتصاد سیاسی پیرامون از همان دوران استعمار کلا به گونه ای سازماندهی گردید که نیازمندیهای مرکز را بر طرف نماید و لذا همواره در این سوی، تنها توسعه نیافتگی رشد کرده است. در نتیجه، مکتب وابستگی پیشنهاد میکند که کشورهای پیرامونی پیوندهای خود را با کشورهای مرکز قطع نمایند. آنان به جای تکیه بر کمک خارجی و تکنولوژی خارجی، باید الگوی خود اتکایی را برپایه منابع خــودی برگزیده و به طراحی راههای توسعه مخصوص خود بپردازند تا بتوانند به استقلال و توسعه ملی دست یابند. البته خود اتکایی به معنای انزوای کامل از دیگر کشورها نیست؛ بلکه تنها بدین معنی است که کشورهای پیرامونی نباید تحت سلطه کشورهای مرکز قرار گیرند. آنها باید براساس شرایط متساوی و منافع متقابـل بـه تجارت با دیگر کشورهای پیرامونی بپردازند.
برخلاف مکتب نوسازی که پیشنهاد میکند پیرامون به گسترش رابطه خود با کشورهای غربی (به شکل دریافت کمکهای بیشتر، تکنولوژی بیشتر و پذیرش ارزشهای جدید) بپردازد، مکتب وابستگی بر این اعتقاد است که ارتباط بیشتر با کشورهای مرکز به زیان کشورهای پیرامونی تمام می شود. اقتصاد سیاسی پیرامون از همان دوران استعمار کلا به گونه ای سازماندهی گردید که نیازمندیهای مرکز را بر طرف نماید و لذا همواره در این سوی، تنها توسعه نیافتگی رشد کرده است. در نتیجه، مکتب وابستگی پیشنهاد میکند که کشورهای پیرامونی پیوندهای خود را با کشورهای مرکز قطع نمایند. آنان به جای تکیه بر کمک خارجی و تکنولوژی خارجی، باید الگوی خود اتکایی را برپایه منابع خــودی برگزیده و به طراحی راههای توسعه مخصوص خود بپردازند تا بتوانند به استقلال و توسعه ملی دست یابند. البته خود اتکایی به معنای انزوای کامل از دیگر کشورها نیست؛ بلکه تنها بدین معنی است که کشورهای پیرامونی نباید تحت سلطه کشورهای مرکز قرار گیرند. آنها باید براساس شرایط متساوی و منافع متقابـل بـه تجارت با دیگر کشورهای پیرامونی بپردازند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.