بریدۀ کتاب
1402/9/16
صفحۀ 256
پنلوپه از یخچال اتاقش یک قوطی کوکا کولا برداشته بود، نوشابهای که از آن خوشش نمیآمد اما کوچولویش عاشق آن بود. آن را باز کرده و جرعهای بزرگ از آن نوشیده و بعد نجوا کرده بود: تولدت مبارک کوچولوی راه دورم، از طرف این مامانِ بد که بینهایت دوستت دارد.
پنلوپه از یخچال اتاقش یک قوطی کوکا کولا برداشته بود، نوشابهای که از آن خوشش نمیآمد اما کوچولویش عاشق آن بود. آن را باز کرده و جرعهای بزرگ از آن نوشیده و بعد نجوا کرده بود: تولدت مبارک کوچولوی راه دورم، از طرف این مامانِ بد که بینهایت دوستت دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.