بریده‌ای از کتاب شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی

فاطیما بهزادی

فاطیما بهزادی

1404/3/14 - 23:28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 379

با همان بی میلی و اضطرابی که شاهِ افشار بر اریکۀ سلطنت ایران نشست و سکۀ «اَلخَیرُ فی ما وَقَعَ» زد او هم دل به دریا افکند و خود را برای جشنی که در پیش بود آماده کرد و چرا نکند؟ با همۀ احوال مگر آن مرغی که انجیر می خورد نوکش کج بود؟ این هم براي خود عالمی داشت. مرگ عمومی عروسی است!!

با همان بی میلی و اضطرابی که شاهِ افشار بر اریکۀ سلطنت ایران نشست و سکۀ «اَلخَیرُ فی ما وَقَعَ» زد او هم دل به دریا افکند و خود را برای جشنی که در پیش بود آماده کرد و چرا نکند؟ با همۀ احوال مگر آن مرغی که انجیر می خورد نوکش کج بود؟ این هم براي خود عالمی داشت. مرگ عمومی عروسی است!!

35

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.