بریدۀ کتاب
1403/5/9
0.0
39
صفحۀ 307
این کودکان فرزندان شما نیستند. آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند لیکن از شما نیایند. همراهیتان کنند اما از شما نباشند. به آنان عشق خود توانید داد ما اندیشهتان را هرگز که ایشان را افکاری دیگر در سر است، افکاری از آن خویشتن. شما جسمشان را پناهی توانید داد، اما روحشان را نه که روح آنها ساکن خانههای فرداست و دیدار فردا بر شما میسر نگردد حتی به رویاهایتان شما را شاید تلاشی سخت باید همسان آنان شوید، اما نتوانید که ایشان را شبیه خویش کنید که زندگانی نه واپس رود و نه در انتظار دیروز درنگ کند و باری شما چون کمانید و فرزندانتان، چون پیکانهای سرشار از زندگی که از آن رها شوند و به پیش روند و تیرانداز، نشانه را در طریقت بیانتها نظاره کند و به نیروی او اندامتان خمیده شود که تیرش تیز بپرد و در دوردست نشیند پس شادمان میبایدتان خمیدن در ستهای کماندار، زیرا که او هم شفیق تیر است که میرود و هم رفیق کمان که میماند.
این کودکان فرزندان شما نیستند. آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند لیکن از شما نیایند. همراهیتان کنند اما از شما نباشند. به آنان عشق خود توانید داد ما اندیشهتان را هرگز که ایشان را افکاری دیگر در سر است، افکاری از آن خویشتن. شما جسمشان را پناهی توانید داد، اما روحشان را نه که روح آنها ساکن خانههای فرداست و دیدار فردا بر شما میسر نگردد حتی به رویاهایتان شما را شاید تلاشی سخت باید همسان آنان شوید، اما نتوانید که ایشان را شبیه خویش کنید که زندگانی نه واپس رود و نه در انتظار دیروز درنگ کند و باری شما چون کمانید و فرزندانتان، چون پیکانهای سرشار از زندگی که از آن رها شوند و به پیش روند و تیرانداز، نشانه را در طریقت بیانتها نظاره کند و به نیروی او اندامتان خمیده شود که تیرش تیز بپرد و در دوردست نشیند پس شادمان میبایدتان خمیدن در ستهای کماندار، زیرا که او هم شفیق تیر است که میرود و هم رفیق کمان که میماند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.