بریده‌ای از کتاب در مدرسه ی کرم ها این چیزها را درس نمی دهند! اثر سیمون لیا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 182

او من را به عنوان یک دوست می‌بیند. فکر کنم به همین دلیل است که متوجه بعضی کارهایی که نمی‌توانم خوب انجام بدهم، نمی‌شود. او فقط چیزهای خوب را در من می‌بیند، چیزهایی که حتی خودم همیشه نمی‌بینم. شاید چیزی که او می‌بیند، منِ واقعی است. مارکوسِ واقعی. نمی‌دانم....

او من را به عنوان یک دوست می‌بیند. فکر کنم به همین دلیل است که متوجه بعضی کارهایی که نمی‌توانم خوب انجام بدهم، نمی‌شود. او فقط چیزهای خوب را در من می‌بیند، چیزهایی که حتی خودم همیشه نمی‌بینم. شاید چیزی که او می‌بیند، منِ واقعی است. مارکوسِ واقعی. نمی‌دانم....

10

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.