بریده‌ای از کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق اثر آگاتا کریستی

Mobina

Mobina

19 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

« خیالات برت داشته رفیق .» « شاید همینطور باشه ، ولی دست خودم نبود ، یه لحظه احساس کردم یه دیو از کنارم رد شده . » « همون مرد محترم آمریکایی ؟ » « همون مرد محترم آمریکایی . »

« خیالات برت داشته رفیق .» « شاید همینطور باشه ، ولی دست خودم نبود ، یه لحظه احساس کردم یه دیو از کنارم رد شده . » « همون مرد محترم آمریکایی ؟ » « همون مرد محترم آمریکایی . »

10

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.