بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 36

دختر با خودش فکر کرد: «روزها هم مثل این شکلات‌ها هستند. هر روز یک هدیه است... همراه با کمی جادو. این روزها مالِ ماست تا آن‌ها را بچشیم، از آن‌ها لذت ببریم و تجربه‌شان کنیم.» و چون نمی‌دانست چندتا شکلات دیگر در آن ظرف جادویی کوچک خواهد بود، هر کدام از آن‌ها را با چنان لذتی می‌خورد که انگار آخرین شکلات است.

دختر با خودش فکر کرد: «روزها هم مثل این شکلات‌ها هستند. هر روز یک هدیه است... همراه با کمی جادو. این روزها مالِ ماست تا آن‌ها را بچشیم، از آن‌ها لذت ببریم و تجربه‌شان کنیم.» و چون نمی‌دانست چندتا شکلات دیگر در آن ظرف جادویی کوچک خواهد بود، هر کدام از آن‌ها را با چنان لذتی می‌خورد که انگار آخرین شکلات است.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.