بریده‌ای از کتاب باغ مخفی اثر فرانسس هاجسن برنت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 106

مارتا با لبخند شیرینی گفت: خب! طوفان تمام شد. یک شبه آمد و رفت... درست مثل اینکه هرگز نبوده و دیگر بر نخواهد گشت. این به خاطر نزدیک شدن فصل بهار است. البته هنوز زمان زیادی مانده ولی عاقبت می آید.

مارتا با لبخند شیرینی گفت: خب! طوفان تمام شد. یک شبه آمد و رفت... درست مثل اینکه هرگز نبوده و دیگر بر نخواهد گشت. این به خاطر نزدیک شدن فصل بهار است. البته هنوز زمان زیادی مانده ولی عاقبت می آید.

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.