بریده‌ای از کتاب سرقت: یاقوت های نفرین شده اثر جود واتسون

Sh

Sh

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

« نمی‌تونم. » « به من نگاه کن‌. » اعتمادی که الان بینشان بود راحت به دست نیامده بود.

« نمی‌تونم. » « به من نگاه کن‌. » اعتمادی که الان بینشان بود راحت به دست نیامده بود.

13

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.