بریده‌ای از کتاب پسر گمشده: داستان واقعی ناخدا هوک اثر کریستینا هنری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 176

ناد افتادن برادرش را دید و طوری زجه زد که هیچ انسانی نباید هیچ وقت آن را بشنود؛ضجه ای از سر درد که به جای گلویش از قلبش برخاست.

ناد افتادن برادرش را دید و طوری زجه زد که هیچ انسانی نباید هیچ وقت آن را بشنود؛ضجه ای از سر درد که به جای گلویش از قلبش برخاست.

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.