بریده‌ای از کتاب زیر تور اثر آیریس مرداک

بریدۀ کتاب

صفحۀ 3

اتّفاقات مثل همین عابرانی که رد می‌شوند و چهره‌ی هرکدام را فقط یک لحظه می‌بینیم از کنارمان می‌گذرند. چیزی که ضروری به نظر می‌رسد برای همیشه ضروری نیست، ضرورتش موقّت است؛ همه‌ی کارها و همه‌ی عشق‌ها، جست‌وجوی ثروت و شهرت، جست‌وجوی حقیقت، اصلاً کلّ زندگی، متشکّل از لحظاتی‌اند که می‌گذرند و به هیچ بدل می‌شوند. با وجود این ما با نیرویی معجزه‌آسا در محور این هیچ‌های بی‌شمار پیش می‌رویم، نیرویی که به واسطه‌ی آن از گذشته تا آینده سرپناه‌های متزلزل‌مان را بنا کرده‌ایم. و به این ترتیب زندگی می‌کنیم؛ روحی متفکّر معلّق بر فراز مرگ مدام زمان، معانی ازدست‌رفته، لحظات گم‌گشته، چهره‌های از یاد رفته؛ تا وقتی که آن ضربه‌ی نهایی که همه‌ی لحظات‌مان را به پایان می‌رساند فرود آید و روح را دوباره پرتاب کند به خلائی که از آن آمده بود.

اتّفاقات مثل همین عابرانی که رد می‌شوند و چهره‌ی هرکدام را فقط یک لحظه می‌بینیم از کنارمان می‌گذرند. چیزی که ضروری به نظر می‌رسد برای همیشه ضروری نیست، ضرورتش موقّت است؛ همه‌ی کارها و همه‌ی عشق‌ها، جست‌وجوی ثروت و شهرت، جست‌وجوی حقیقت، اصلاً کلّ زندگی، متشکّل از لحظاتی‌اند که می‌گذرند و به هیچ بدل می‌شوند. با وجود این ما با نیرویی معجزه‌آسا در محور این هیچ‌های بی‌شمار پیش می‌رویم، نیرویی که به واسطه‌ی آن از گذشته تا آینده سرپناه‌های متزلزل‌مان را بنا کرده‌ایم. و به این ترتیب زندگی می‌کنیم؛ روحی متفکّر معلّق بر فراز مرگ مدام زمان، معانی ازدست‌رفته، لحظات گم‌گشته، چهره‌های از یاد رفته؛ تا وقتی که آن ضربه‌ی نهایی که همه‌ی لحظات‌مان را به پایان می‌رساند فرود آید و روح را دوباره پرتاب کند به خلائی که از آن آمده بود.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.