بریدهای از کتاب جامعه شناسی نخبه کشی: قائم مقام، امیرکبیر، مصدق: تحلیل جامعه شناختی برخی از ریشه های تاریخی استبداد ... اثر علی رضاقلی
1402/7/28
صفحۀ 46
ایرانیان خیلی علاقه به دلالی دارند و دوست می دارند که کالا را بخرند و استفاده ای گرفته ، بفروشند. این شیوه رفتار اقتصادی ، نشان بی اعتمادی و عدم امنیت اجتماعی است.سرمایه گذاری تولیدی مستلزم امید به آینده است، و ناامنی قاتل این امید است.
ایرانیان خیلی علاقه به دلالی دارند و دوست می دارند که کالا را بخرند و استفاده ای گرفته ، بفروشند. این شیوه رفتار اقتصادی ، نشان بی اعتمادی و عدم امنیت اجتماعی است.سرمایه گذاری تولیدی مستلزم امید به آینده است، و ناامنی قاتل این امید است.
5
(0/1000)
نظرات
1402/7/28
واقعا ادعاهای پوچی که این کتاب و امثالش به عنوانِ فکتِ خودتحقیری به جانِ "ایرانجماعت" انداخته اند، شاید تنها اندازه اپسیلونی محلی از اعراب داشته باشند! اینکه از دلالبودن(معلوم هم نیست با چه معیاری سنجیده این "شاخص" رو و تلویحا با بقیه دنیا مقایسه کرده است این وضعیت اخلاقیِ "ایرانیان" را) رسیده به معضل سرمایهگذاری و ناامیدی واقعا سطح جدیدی از تحلیله. چرا انقدر گلدرشت و با فکتهایی سبک میخوایم تمام معضلاتِ جهانی و ملی رو حل کنیم؟
3
1
1402/7/28
خوشحالم که نقدم گرفت. من جایی قطعی حرف زدم؟ آقا اومدم به نقل قولی که از کتاب آوردی نقد وارد کردم و سوال پرسیدم. خیلی هم ممنون که بهم منبعی معرفی کردی که شاید دیگه جزمیگرا نباشم! ولی فارغ از شوخی، معیارِ شما برای "کافی بودنِ یک ادعای جامعهشناختی و..." چیست؟ با چه معیاری حرفهای کلیِ این کتاب از لحاظ سطحِ توجیه کفایت میکند؟ همین شما دور و اطراف خودتون رو نگاه کردید بعد همه مردم ایران یه جوری دلال تشریف دارن که تافته جدا بافته از بقیه کهیان اند. جالبه کانسپتِ تجاری و اقتصادیِ مهمی مثلِ" هاب تجاری و انرژی" موجوده که سنگاپور و امارات و قطر و ترکیه و گرجستان و... هرکدوم در بخشی مصداق تام و اتمش هستن و از قضا تو تجارت که به زبان نویسنده کتاب شده "دلالی"، ایرانی جماعت که از زمین و زمان جدا افتاده. این ادعای واهی و رو هوای کتاب بیشتر از این جای تامل نداره، ولی لطفا، لطفا خودِ شما یکبار دیگر نقدِ بالای من رو بخونید، اگر جزمی بودن ازش فهمیدید باید به منطقِ ذهنیِ خودم بد شک کنم، و الا که نقد کردن و گفتن اینکه یک ادعا کفایتِ توجیهیِ کافی نداره، نه تنها کیلومترها با دگم بودن فاصله داره، بلکه در مسیر گفتوگو است. البته من دیگه رو منبر نمیرم که به شما پیشنهاد کنم لااقل اندکی درمورد روششناسی علوم اجتماعی، مختصری درمورد تجارت و بیزینس و... بخونید. آخه منبر رفتن کارِ من نیست. ولی یه توصیه برادرانه میکنم، لطفا در حد و اندازه این کتابها نمونید و ضمن نقد کردنِ این کتابها، در یاد داشته باشید ستیهنده بودن در بحث علم و دانش معادل دگم بودن نیست. در نهایت لطفا سوءبرداشت نشه، چون شما رو انسانی محترم و ممکنالگفتوگو😄 یافتم وارد دیالوگ شدم باهاتون.
0
1402/7/28
خیلی خوشحالم که اینقدر آدم پر حوصله ای هستید که این همه نوشتید . ای کاش بحث را در فضایی مناسب تر و عملی تر میشد ادامه داد. ممنون از نقدتون ... (ضمن اینکه من روی منبر نرفتم) .
0
محمد
1402/7/28
0