بریده‌ای از کتاب مردی که می خندد اثر ویکتور هوگو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 101

غریق، به نجات خود امیدوار می‌شود، کافی است که شدت موج کمی تخفیف یابد. پیش خود می‌گوید که از مهلکه جان بدر بردم. سپس خطر را فراموش می‌کند و خود را صاحب آنچه که هنوز بدست نیامده‌است می‌پندارد...

غریق، به نجات خود امیدوار می‌شود، کافی است که شدت موج کمی تخفیف یابد. پیش خود می‌گوید که از مهلکه جان بدر بردم. سپس خطر را فراموش می‌کند و خود را صاحب آنچه که هنوز بدست نیامده‌است می‌پندارد...

297

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.