بریده‌ای از کتاب یک عاشقانه ی آرام اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

دریا می‌خروشد،نعره می‌کشد،سربه صخره ها می‌کوبد،پیش می‌تازد،عقب می‌نشیند اما در همه حال زمان را نفی می‌کند،گذشتن را ،رفتن را،پیرشدن را،شکستن و تا شدن را،مرگ را و تدفین را...

دریا می‌خروشد،نعره می‌کشد،سربه صخره ها می‌کوبد،پیش می‌تازد،عقب می‌نشیند اما در همه حال زمان را نفی می‌کند،گذشتن را ،رفتن را،پیرشدن را،شکستن و تا شدن را،مرگ را و تدفین را...

17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.