بریدهای از کتاب قیدار اثر رضا امیرخانی
1403/6/17
صفحۀ 42
مهندس و کارگر آلمانی چه میداند هیئت امام حسین و بیمهٔ ابوالفضل و بیمهٔ جون و دستِ باوضو یعنی چه. ماشینهام را صفر میفرستم پیش درویش مکانیک، تا پیچشان را باز کند و دوباره باوضو ببندد، با نفس حقش سفت کند پیچها را از سر… از کارخانهٔ آلمانیاش بپرسی هیچ خاصیتی ندارد این کار اما وسط جاده و بیابان، بچههای گاراژ قیدار خاصیتش را بخواهند یا نخواهند، میفهمند…اتول هم باید موتورش صدای ”هو یا علی مدد” بدهد و چرخش به عشق بچرخد… گرفتی؟
مهندس و کارگر آلمانی چه میداند هیئت امام حسین و بیمهٔ ابوالفضل و بیمهٔ جون و دستِ باوضو یعنی چه. ماشینهام را صفر میفرستم پیش درویش مکانیک، تا پیچشان را باز کند و دوباره باوضو ببندد، با نفس حقش سفت کند پیچها را از سر… از کارخانهٔ آلمانیاش بپرسی هیچ خاصیتی ندارد این کار اما وسط جاده و بیابان، بچههای گاراژ قیدار خاصیتش را بخواهند یا نخواهند، میفهمند…اتول هم باید موتورش صدای ”هو یا علی مدد” بدهد و چرخش به عشق بچرخد… گرفتی؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.