بریده‌ای از کتاب دختران قبیله جنگ اثر جواد افهمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 49

رئوف می‌گوید: «چرا بترسم؟ من عاشقم. عاشق که ترس حالیش نیست. هست؟»

رئوف می‌گوید: «چرا بترسم؟ من عاشقم. عاشق که ترس حالیش نیست. هست؟»

63

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.