بریدۀ کتاب

Mehrbod

1403/4/12

فارنهایت 451
بریدۀ کتاب

صفحۀ 73

همه باید مثل هم باشیم. همه ما ، برخلاف چیزی که توی قانون اساسی اومده، آزاد و برابر به دنیا نمی آییم ؛ برابر می‌شیم. هر کسی میشه تصویر همه‌ی آدم های دیگه؛ اون‌وقت همه خوشحالن، چون دیگه هیچ کوهی نیست که جلوش احساس حقارت کنن و خودشون رو باهاش مقایسه کنن. خب! کتاب مثل تفنگ پر تو خونهی همسایه. بسوزونش. گلوله های تفنگ رو دربیار. به ذهن آدم ها رخنه کن. کی می‌دونه هدف آدم های با مطالعه کیه؟ من؟ من که یه دقیقه هم تحملشون رو ندارم. به این ترتیب ، وقتی خونه ها بالاخره ضد آتش شدن دیگه آتش‌نشان برای مقاصد قدیمی لازم نبود. اون وقت این کار تازه رو بهشون محول کردن، شدن پاسدار آرامش خاطر ما ، کانون وحشت قابل درک و موجه ما از حقیر بودن؛ سانسورچی و قاضی و مأمور اجرای حکم. یعنی تو، مانتگ، یعنی من

همه باید مثل هم باشیم. همه ما ، برخلاف چیزی که توی قانون اساسی اومده، آزاد و برابر به دنیا نمی آییم ؛ برابر می‌شیم. هر کسی میشه تصویر همه‌ی آدم های دیگه؛ اون‌وقت همه خوشحالن، چون دیگه هیچ کوهی نیست که جلوش احساس حقارت کنن و خودشون رو باهاش مقایسه کنن. خب! کتاب مثل تفنگ پر تو خونهی همسایه. بسوزونش. گلوله های تفنگ رو دربیار. به ذهن آدم ها رخنه کن. کی می‌دونه هدف آدم های با مطالعه کیه؟ من؟ من که یه دقیقه هم تحملشون رو ندارم. به این ترتیب ، وقتی خونه ها بالاخره ضد آتش شدن دیگه آتش‌نشان برای مقاصد قدیمی لازم نبود. اون وقت این کار تازه رو بهشون محول کردن، شدن پاسدار آرامش خاطر ما ، کانون وحشت قابل درک و موجه ما از حقیر بودن؛ سانسورچی و قاضی و مأمور اجرای حکم. یعنی تو، مانتگ، یعنی من

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.