بریدهای از کتاب شش کلاغ اثر لی باردوگو
1404/6/5

شش کلاغ جلد 1
4.6
44
صفحۀ 45
گیلز طوری به کز نگاه کرد که انگار او را برای اولین بار می بیند.پسری که در آغاز با او حرف زده بود از خود راضی،بی پروا و شوخ طبع بود،ولی وحشتناک نبود...نه زیاد.ولی این پسرک اکنون جای خود را به هیولایی داده بود که چشم های جدی و خالی از وحشت داشت.اثری از برکر نمانده بود و خلاف دست جایش را گرفته بود تا بخش ناخوشایند کار را انجام دهد.
گیلز طوری به کز نگاه کرد که انگار او را برای اولین بار می بیند.پسری که در آغاز با او حرف زده بود از خود راضی،بی پروا و شوخ طبع بود،ولی وحشتناک نبود...نه زیاد.ولی این پسرک اکنون جای خود را به هیولایی داده بود که چشم های جدی و خالی از وحشت داشت.اثری از برکر نمانده بود و خلاف دست جایش را گرفته بود تا بخش ناخوشایند کار را انجام دهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.