بریدهای از کتاب غروب جلال اثر سیمین دانشور
1404/3/4
صفحۀ 21
میدانست کە فرصت کوتاە است، پس شتاب داشت کە بخواند و بیاموزد و لمس کند و تجربە کند و بسازد و ثبت کند و جام هر لحظه را پر و پیمان بنوشد و لحظات را با حواس باز خوش آمد بگوید و حول و حوش خود را با هوشیاری و کنجکاوی و تفکری کە هیچگاە گرد زنگار نگرفت،چرا کە با وسواس هموارە گردگیریش میکرد و آینەوار صیقلش میداد، ارزیابی کند.
میدانست کە فرصت کوتاە است، پس شتاب داشت کە بخواند و بیاموزد و لمس کند و تجربە کند و بسازد و ثبت کند و جام هر لحظه را پر و پیمان بنوشد و لحظات را با حواس باز خوش آمد بگوید و حول و حوش خود را با هوشیاری و کنجکاوی و تفکری کە هیچگاە گرد زنگار نگرفت،چرا کە با وسواس هموارە گردگیریش میکرد و آینەوار صیقلش میداد، ارزیابی کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.