بریدهای از کتاب چه شد که شاه الفهیم از قصه ها متنفر شد؟ (پادشاه پریان #3.5) اثر هالی بلک
1403/8/24
صفحۀ 179
تو هم فکر میکنی من منتظر طلوع خورشید بودم ، نه ملکه. صدای قدمهاش رو نمیشنوی؟ اون هیچ وقت نمیتونه مثل پریان بی سروصدا حرکت کنه. حتماً آوازهش به گوشت خورده ؛ جود دوارت. کسی که گریما ماگ کلاهقرمر رو شکست داد و دربار دندانها رو به زانو انداخت. اون همیشه من رو از مخمصه نجات میده. واقعاً نمیدونم بدون اون باید چیکار کنم.
تو هم فکر میکنی من منتظر طلوع خورشید بودم ، نه ملکه. صدای قدمهاش رو نمیشنوی؟ اون هیچ وقت نمیتونه مثل پریان بی سروصدا حرکت کنه. حتماً آوازهش به گوشت خورده ؛ جود دوارت. کسی که گریما ماگ کلاهقرمر رو شکست داد و دربار دندانها رو به زانو انداخت. اون همیشه من رو از مخمصه نجات میده. واقعاً نمیدونم بدون اون باید چیکار کنم.
(0/1000)
꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂
3 روز پیش
0