بریدهای از کتاب کاراوال؛ کاراوال اثر استفانی گاربر
1403/1/10
صفحۀ 345
سایه ی لبخندی لب هایش را از هم باز کرد.<<...نباید بهت نزدیک میشدم...اما واقعا دوست داشتم که موفق بشی...دوست داشتم...>>
سایه ی لبخندی لب هایش را از هم باز کرد.<<...نباید بهت نزدیک میشدم...اما واقعا دوست داشتم که موفق بشی...دوست داشتم...>>
(0/1000)
لیما
1403/1/10
0