بریدهای از کتاب اول شخص مفرد (مجموعه داستان) اثر هاروکی موراکامی
1403/11/9
صفحۀ 57
وقتی نمیشد در جهان واقع به آن احساس دست یابم، خیلی راحت میگذاشتم تا خاطرهی آن احساس درونم بیدار شود. به این ترتیب، خاطره به یکی از ارزشمندترین ابزار احساسی من تبدیل شد، حتی به ابزار بقا؛ مثل بچه گربهی گرمی که درون جیب بزرگ یک کت بهآرامی حلقه بزند و سریعاً به خواب رود.
وقتی نمیشد در جهان واقع به آن احساس دست یابم، خیلی راحت میگذاشتم تا خاطرهی آن احساس درونم بیدار شود. به این ترتیب، خاطره به یکی از ارزشمندترین ابزار احساسی من تبدیل شد، حتی به ابزار بقا؛ مثل بچه گربهی گرمی که درون جیب بزرگ یک کت بهآرامی حلقه بزند و سریعاً به خواب رود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.