بریدهای از کتاب توپچنار اثر انسیه شاه حسینی
1404/2/12
صفحۀ 150
دل عاشق بود و فرزانه عاقل ، عقل هم که از عشق چیزی نمیدانست، و تا میتوانست بر جویبار مهر، بند میبست و بر سینه دختر حصار خار میکشید غافل از اینکه مهربان یادِ مرد ، خونین از خارزارها میگذشت و هزار پاره میشد و از هر پاره اش شقایقی میشکفت و سرخی اش را به گونه های دختر میبخشید .
دل عاشق بود و فرزانه عاقل ، عقل هم که از عشق چیزی نمیدانست، و تا میتوانست بر جویبار مهر، بند میبست و بر سینه دختر حصار خار میکشید غافل از اینکه مهربان یادِ مرد ، خونین از خارزارها میگذشت و هزار پاره میشد و از هر پاره اش شقایقی میشکفت و سرخی اش را به گونه های دختر میبخشید .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.