بریدهای از کتاب از روی دست رمان نویس: مصاحبه با چند نویسنده اثر محسن سلیمانی
1402/4/7
صفحۀ 73
وقتی داستان یا کتابی مینویسم، هر روز صبح زود کارم را شروع میکنم. این وقتها کسی مزاحم شما نمیشود...گاهی مکث میکنید. منظورم وقتهایی است که میخواهید بفهمید که بعد چه اتفاقی میافتد و نوشتهتان را مرور میکنید و باز هم پیش میروید و بعد آنقدر پیش میروید که هنوز سرحالید و میتوانید بنویسید و میدانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد. آن وقت است که قلم را زمین میگذارید و تا فردا که باز دوباره با جدیت کار را شروع میکنید، با آنچه نوشتهاید زندگی می کنید.
وقتی داستان یا کتابی مینویسم، هر روز صبح زود کارم را شروع میکنم. این وقتها کسی مزاحم شما نمیشود...گاهی مکث میکنید. منظورم وقتهایی است که میخواهید بفهمید که بعد چه اتفاقی میافتد و نوشتهتان را مرور میکنید و باز هم پیش میروید و بعد آنقدر پیش میروید که هنوز سرحالید و میتوانید بنویسید و میدانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد. آن وقت است که قلم را زمین میگذارید و تا فردا که باز دوباره با جدیت کار را شروع میکنید، با آنچه نوشتهاید زندگی می کنید.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.