بریده‌ای از کتاب سم هستم، بفرمایید اثر داستین تائو

yasna ahmadi

yasna ahmadi

16 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 328

ولی هنوزم به یادش هستم . هفته اول کالج که زیر شکوفه های درخت گیلاس قدم می زنم ،همه اش به یادش هستم .هر وقت توی شهر پرسه میزنم و در کافه خورشید و ماه قهوه می خورم به یادش می افتم . وقتی ساعت ها تلفنی با میکا حرف می زنم ،به یادش هستم . وقتی الیویا با اصرار به مهمانی دعوتم می کند به یادش هستم . سر کلاس ادبیات به یادش هستم . وقتی نوشتن داستان مان را تمام می کنم و می فرستم مسابقه داستان نویسی ، به یادش هستم . وقتی دیپلم افتخار می گیرم و داستانم در اینترنت منتشر می شود ،به یادش هستم. وقتی یکشنبه ها می روم خانه شان تا با جیمز و خانواده اش شام بخورم ، به یادش هستم . آخرین روزی که از النزبرگ می روم و خودم را برای زندگی در شهری آماده می کنم که می خواستیم آنجا با هم زندگی کنیم،به یادش هستم و هر وقت چشم هایم را می بندم و میبینم دوتایی باهم توی کشتزار می دویم ،بازم هم به یادش هستم ❤️

ولی هنوزم به یادش هستم . هفته اول کالج که زیر شکوفه های درخت گیلاس قدم می زنم ،همه اش به یادش هستم .هر وقت توی شهر پرسه میزنم و در کافه خورشید و ماه قهوه می خورم به یادش می افتم . وقتی ساعت ها تلفنی با میکا حرف می زنم ،به یادش هستم . وقتی الیویا با اصرار به مهمانی دعوتم می کند به یادش هستم . سر کلاس ادبیات به یادش هستم . وقتی نوشتن داستان مان را تمام می کنم و می فرستم مسابقه داستان نویسی ، به یادش هستم . وقتی دیپلم افتخار می گیرم و داستانم در اینترنت منتشر می شود ،به یادش هستم. وقتی یکشنبه ها می روم خانه شان تا با جیمز و خانواده اش شام بخورم ، به یادش هستم . آخرین روزی که از النزبرگ می روم و خودم را برای زندگی در شهری آماده می کنم که می خواستیم آنجا با هم زندگی کنیم،به یادش هستم و هر وقت چشم هایم را می بندم و میبینم دوتایی باهم توی کشتزار می دویم ،بازم هم به یادش هستم ❤️

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.