بریده‌ای از کتاب مو حنایی و چند داستان کوتاه اثر ژول رنار

hatsumi

hatsumi

1403/3/22

بریدۀ کتاب

صفحۀ 193

یعنی از روی محبت برایشان تابوت میسازید؟ نجار میگوید هرچه پیرتر می شویم این کار ناخوشایندتر می شود. جوان که بودم، ساختن تابوت برایم فرقی با ساختن یک میز نداشت. به هیچ چیز فکر نمی کردم حالا با هر تابوتی به مرگ فکر میکنید؟ بله همین طور است. و با اینکه میدانید دارید تابوت کس دیگری را میسازید، از فکر اینکه ندانسته تابوت خودتان را میسازید می ترسید... این طور نیست؟ بگویید... نمیدانم نجار امروز چهاش شده است هر کاری میکنم نمیتوانم بخندانمش.

یعنی از روی محبت برایشان تابوت میسازید؟ نجار میگوید هرچه پیرتر می شویم این کار ناخوشایندتر می شود. جوان که بودم، ساختن تابوت برایم فرقی با ساختن یک میز نداشت. به هیچ چیز فکر نمی کردم حالا با هر تابوتی به مرگ فکر میکنید؟ بله همین طور است. و با اینکه میدانید دارید تابوت کس دیگری را میسازید، از فکر اینکه ندانسته تابوت خودتان را میسازید می ترسید... این طور نیست؟ بگویید... نمیدانم نجار امروز چهاش شده است هر کاری میکنم نمیتوانم بخندانمش.

217

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.