بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: کابوس پرواز اثر زهرا افشار
1404/4/25
صفحۀ 226
رایان با یک دستش فانوس را برداشت. دستانش را دور شانه های پروا گرفت و او را دنبال خود کشاند. پروا نمیتوانست سرش را صاف نگه دارد. رایان با دستش سر پروا را نگه داشت. داخل اتاق که شدند، پروا به سوی تنها صندلی ای رفت که رایان آن را صبح جلوی بخاری خاموش دیده بود. با نزدیک شدن به پنجره ها، بار دیگر صدای باران در فضا پیچید.
رایان با یک دستش فانوس را برداشت. دستانش را دور شانه های پروا گرفت و او را دنبال خود کشاند. پروا نمیتوانست سرش را صاف نگه دارد. رایان با دستش سر پروا را نگه داشت. داخل اتاق که شدند، پروا به سوی تنها صندلی ای رفت که رایان آن را صبح جلوی بخاری خاموش دیده بود. با نزدیک شدن به پنجره ها، بار دیگر صدای باران در فضا پیچید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.