بریده‌ای از کتاب بامداد خمار اثر فتانه(پروین) حاج سیدجوادی

.MN.

.MN.

1404/3/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 175

بره آهویی بودم که در دشتی خشک و غریب تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شکارچی و مقابلش سرزمینی مرموز و ناشناخته گسترده بود. تنها و دلشکسته بودم.

بره آهویی بودم که در دشتی خشک و غریب تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شکارچی و مقابلش سرزمینی مرموز و ناشناخته گسترده بود. تنها و دلشکسته بودم.

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.