بریده‌ای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی

zahra🪻

zahra🪻

1404/4/13

بریدۀ کتاب

صفحۀ 207

گفتم: چی‌ شد؟ بالاخره برادرهات را پیدا نکردی؟ حالا دیگر دنبال برادرهام نمی‌گردم. پس دنبال کی می‌گردی؟ خودم. مگر کجایی؟ توی دست‌های تو، لای موهای تو. کارم ساخته شده.

گفتم: چی‌ شد؟ بالاخره برادرهات را پیدا نکردی؟ حالا دیگر دنبال برادرهام نمی‌گردم. پس دنبال کی می‌گردی؟ خودم. مگر کجایی؟ توی دست‌های تو، لای موهای تو. کارم ساخته شده.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.