بریدهای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
1402/3/23
صفحۀ 202
بخشی از طبیعت بودن مساوی است با بخشی از اراده معطوف به زندگی بودن. نورا فکر کرد وقتی زمان زیادی یک جا میمانی، فراموش میکنی دنیا چقدر وسیع است. هیچ درکی از اندازه واقعی نصف النهارها و مدارها پیدا نمیکین، همانطور که سخت است درکی از وسعت درون هر انسانی داشته باشی. ولی وقتی وسعت را درک کنی، وقتی چیزی گستردگی انسان را به چشمت آشکار کند، امید سر بر میآورد، چه تو بخواهی چه نخواهی، و سرسختانه به تو میچسبد و رهایت نمیکند، مثل خزه که صخره را رها نمیکند.
بخشی از طبیعت بودن مساوی است با بخشی از اراده معطوف به زندگی بودن. نورا فکر کرد وقتی زمان زیادی یک جا میمانی، فراموش میکنی دنیا چقدر وسیع است. هیچ درکی از اندازه واقعی نصف النهارها و مدارها پیدا نمیکین، همانطور که سخت است درکی از وسعت درون هر انسانی داشته باشی. ولی وقتی وسعت را درک کنی، وقتی چیزی گستردگی انسان را به چشمت آشکار کند، امید سر بر میآورد، چه تو بخواهی چه نخواهی، و سرسختانه به تو میچسبد و رهایت نمیکند، مثل خزه که صخره را رها نمیکند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.