بریدۀ کتاب
1403/7/3
4.3
14
صفحۀ 93
چند شبانه روز ، شب ها راه رفتند و روزها را در خرابه ها بیتوته کردند. همه مسافران گریه میکردند. قلب ها برای زیارت بارگاه امیرالمؤمنین میتپید. ۹ شبِ محنت زا و سخت گوشت و صبح روز دهم، از شیشه های کدر ماشین، کوچه های تنگ و باریک و خشتی نجف دیده شد. کفگیر شیخ اسماعیل به ته دیگ رسیده بود ! پولی قرض گرفت تا بتواند حداقل هایی را برای شروع زندگی در نجف تأمین کند.
چند شبانه روز ، شب ها راه رفتند و روزها را در خرابه ها بیتوته کردند. همه مسافران گریه میکردند. قلب ها برای زیارت بارگاه امیرالمؤمنین میتپید. ۹ شبِ محنت زا و سخت گوشت و صبح روز دهم، از شیشه های کدر ماشین، کوچه های تنگ و باریک و خشتی نجف دیده شد. کفگیر شیخ اسماعیل به ته دیگ رسیده بود ! پولی قرض گرفت تا بتواند حداقل هایی را برای شروع زندگی در نجف تأمین کند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.